حیات خلوت

دست نوشته های یک دانشجو

حیات خلوت

دست نوشته های یک دانشجو

حیات خلوت

مدتی ست یاد گرفته ام با واژه ها بازی کنم،سر به سرشان بگذارم،پیچ و تابشان بدهم.حتی گاهی با آنها قایم موشک بازی میکنم و احساسم را پشت رنگ و لعابشان پنهان میکنم تا آنها مدام در جستجوی من احساسم را فریاد بزنند ...
این دست نوشت ها همه بازی ودست گرمی ست برای نویسنده شدن؛مطمئنم روزی که نویسنده خوبی شدم تازه میفهمم این واژه ها بودند که یک عمر مرا به بازی گرفته اند
آن وقت من میمانم و یک قلم تمام شده و یک کتابخانه پر از تنهایی،گوشه ی حیات خلوت دلم...!
.............
برداشت مطالب این وب با ذکر منبع بلامانع است.

طبقه بندی موضوعی

دريافت کد :: صداياب

چای به رنگ اعتدال!

دوشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۳، ۰۲:۱۷ ب.ظ
دیروز مثلا رفته بودم یه چای لب سوز و لب ریز خوش رنگ برا خودم بریزم.چای رو ریختم تو استکان و بعدشم یه کم آب جوش گذاشتم سرش.بعدش که اومدم بخورم یه نیگاهی به رنگ چای کردم و دیدم خیلی سبک شده،بخاطر اینکه آب جوش زیاد ریختم.بعد یه کم سرشو خالی کردم و از قوری یه کم چای ریختم روش.بعد که اومدم بخورم دیدم ای بابا خیلی سنگین شده،بعد دوباره یه کم سرشو خالی کردم و آبجوش گذاشتم سرش ولی بازم حس میکردم زیاد آب ریختمو رنگش ،رنگ اصلی چای نیست بعد دوباره...

هیچی دیگه خلاصه نیم ساعتی میشد بدجور افتاده بودم تو این چرخه ی سبک و سنگینی چای و به هیچ وجه به "اعتدال" نمی رسیدم.تا آخرش از بچه های بالا یکی به دادم رسید و طی تدبیری که انجام داد،به این نتیجه رسید که این چای از بس سبک و سنگین شده دیگه فایده نداره بخاطر همینم کل چای رو خالی کرد و از نو یه چای به رنگ اعتدال برام ریخت!
نتیجه گیری از این اتفاق ساده:

کلا به اعتدال رسوندن بعضی کارها خیلی سخته؛اصلا هم بحث 30یا30 نیست....همین

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۷/۲۸
محمد حاجیان