حیات خلوت

دست نوشته های یک دانشجو

حیات خلوت

دست نوشته های یک دانشجو

حیات خلوت

مدتی ست یاد گرفته ام با واژه ها بازی کنم،سر به سرشان بگذارم،پیچ و تابشان بدهم.حتی گاهی با آنها قایم موشک بازی میکنم و احساسم را پشت رنگ و لعابشان پنهان میکنم تا آنها مدام در جستجوی من احساسم را فریاد بزنند ...
این دست نوشت ها همه بازی ودست گرمی ست برای نویسنده شدن؛مطمئنم روزی که نویسنده خوبی شدم تازه میفهمم این واژه ها بودند که یک عمر مرا به بازی گرفته اند
آن وقت من میمانم و یک قلم تمام شده و یک کتابخانه پر از تنهایی،گوشه ی حیات خلوت دلم...!
.............
برداشت مطالب این وب با ذکر منبع بلامانع است.

طبقه بندی موضوعی

دريافت کد :: صداياب

.



   وقتی که یک دل شد برای عزم رفتن           در غربتی بی انتها حبس ابد شد


۱۲ آذر ۹۲ ، ۱۸:۰۱
محمد حاجیان

 قطار جمهوری اسلامی ایران مثل همیشه  یکی از ایستگاه های مهم و دشوار دیگر خود را بنام مذاکره و  دیپلماسی با غرب و آمریکا به سلامت پشت سر گذاشت و از این رو امید می رود پس از این توافق پیچیده ، کندی سرعت این قطار که تا اندازه ای به تحریم ها و فشارهای اقتصاد مقاومتی کنونی مرتبط بود برطرف شود و شتاب افزون تری به خود گیرد.

البته نکته تعجب برانگیز این توافق اینجاست که هنوز نطفه تفاهمش منعقد نشده  به جای اینکه مسیر را برای گامهای اعتماد ساز بین طرفین (چه احزاب داخلی چه کشورهای خارجی)هموار کند، تناقضات و حواشی زیادی در رسانه های داخلی و خارجی درباره ی ابعاد و زوایای آن درست شده که برخی آن را به منزله پیشرفت و دستاورد مهم و برخی عقبگرد و وادادگی میخوانند...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۲ ، ۱۷:۰۷
محمد حاجیان

در آن شبی که شب از روسیاهی اش چادر به سر کشید
در آن شبی که مه از شرم نور خود دامان ز تن درید
...
صد کاروان زمان درماندو یک سوال، شد روضه ی دلم
بیچاره زینبم در آن شب غریب آیا چه ها کشید؟

۱۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۲ ، ۰۲:۰۴
محمد حاجیان


وقتی به دنیا آمدیم به عنوان سرمایه در دل هر کسی "غمی" نهاده شد تا بدان سرمایه سری در سرها پیدا کند و راهش را گم نکند،

ولی دیری نپایید که...


۱۹ آبان ۹۲ ، ۲۰:۲۵
محمد حاجیان

بعد وقتی که انگار با حرفای خاک خورده ای که سال ها تو دلش باقی مونده بود داشت خالی میشد، ادامه داد:

از بچگی تموم خلاء های وجودمو حس کردم و هر دفه بیشتر  به اونا فکر می کردم پر میشدم از تموم کمبود هایی که سالها با اونا دست و پنجه نرم کرده بودم....

۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۲ ، ۰۱:۵۸
محمد حاجیان

با توپ پر بهم رسید و گفت:این همه تحریم و دربه دری برا یه انرژی هسته ای بکشیم که چی بشه

چیزی که حتی شاید تکنولوژی و بهره برداریش به عمر خودمونم کفاف نده

ازش بعید بود ولی با این حال یه مکثی کردم و گفتم:ما در قبال آیندگان کشورمون مسئولیم...

گفت:اصلا آیندگان به ما چه ربطی داره...واسه چی ما باید خودمونو بخاطر اونا تو فشار قرار بدیم!؟

گفتم:به جاش اونا بعدا قدر کارمونو میفهمند و به بزرگی از ما یاد میکنند و تا همیشه یاد و خاطرمون تو ذهنشون باقی میمونه

گفت:تحمل تحریم های هسته ای سخت تره یا جهاد رزمنده های دوران دفاع مقدس

گفتم:خب مشخصه جهاد رزمنده ها

یه آهی کشید و گفت:حالا مگه ما چقدر قدر کار اون رزمنده ها رو میدونیم!!؟



پ ن1: یاد وخاطره رزمندگان هشت سال جنگ تحمیلی و هفته دفاع مقدس گرامی باد.

پ ن2 :احتمالا یه چند وقتی نیستم،فعلاااااااااااااااا



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۲ ، ۰۱:۳۹
محمد حاجیان



شرمنده مولا جان که برکت ، افتخار و سرافرازی ما ایرانی ها به قیمت غریب الغربایی ات تمام شد...


پ ن1 : میلاد با سعادت امام رضا بر شما و تمامی شیعیان مبارک باد.

پ ن2 :انشالله خدا همه ی ایرانی ها را زائر بقیع کند تا نعمت وجود امام رئوف شایسته تر درک شود.

پ ن3 : امام رضا (علیه السلام):در میزان عمل هیچ چیز به سنگینی خوش خلقی نیست!



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۲ ، ۰۱:۴۳
محمد حاجیان


تاملی بر کوچه های تاکنون منتشر شده...

۳۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۲ ، ۰۲:۲۲
محمد حاجیان
گزارشی تصویری از بزرگترین جشنواره فرهنگی هنری دانشجویان علوم پزشکی



۳۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۲ ، ۲۲:۴۷
محمد حاجیان

هر روز چشم هایم پشت یک جفت ویترین شیشه ای کثیف

دنیا را مکدر ،خش خشی و خاک گرفته می دید...

وقتی

با دستمال سفید مخصوصش،عینکم را پاک پاک تمیز کردم؛ و دوباره به چشم زدم

پشت یک جفت ویترین شیشه ای تمیز

این بار دنیا را ،به طور شفاف و واضح

مکدرتر و خاک گرفته تر دیدم!!!



پ ن:تکیه کلام یکی از رفقا با لهجه خوزستانی به دوستان عینکی:حیف این چشما نیست گذاشتی پشت ویترین!

پ ن ۲ : دست نوشته ای بود قدیمی در یکی از دفتر هایم

پ ن

۳۱ مرداد ۹۲ ، ۰۳:۳۱
محمد حاجیان