حیات خلوت

دست نوشته های یک دانشجو

حیات خلوت

دست نوشته های یک دانشجو

حیات خلوت

مدتی ست یاد گرفته ام با واژه ها بازی کنم،سر به سرشان بگذارم،پیچ و تابشان بدهم.حتی گاهی با آنها قایم موشک بازی میکنم و احساسم را پشت رنگ و لعابشان پنهان میکنم تا آنها مدام در جستجوی من احساسم را فریاد بزنند ...
این دست نوشت ها همه بازی ودست گرمی ست برای نویسنده شدن؛مطمئنم روزی که نویسنده خوبی شدم تازه میفهمم این واژه ها بودند که یک عمر مرا به بازی گرفته اند
آن وقت من میمانم و یک قلم تمام شده و یک کتابخانه پر از تنهایی،گوشه ی حیات خلوت دلم...!
.............
برداشت مطالب این وب با ذکر منبع بلامانع است.

طبقه بندی موضوعی

دريافت کد :: صداياب

در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم

يكشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۳، ۰۱:۵۵ ق.ظ

وقتی تمامیت خود را جمع کردم،دیدم در نهایت هستی ام تنها "قطره"ای هستم که شوق پیوستن به "سیل" در وجودش زبانه می کشد.بار سفر بستم و ناگاه چشم باز کردم و دیدم بدون آنکه بفهمم و مسیر را بدانم دیگر خبری از آن یک قطره وجودی هم نیست و در سیل عظیم وخروشان زائران پیاده ای که به شوق دریای بی کران حریم قدسی قدم بر می دارند جاری شده ام.و تنها "دریا"ی وجود مهربان امام بود که می توانست احساس سیل را درک کند عظمتش را در آغوش گیرد، فوران و هیجانش را آرام کند و لبیکش را پذیرا باشد.

آری قطره گونه آمدیم سیل گونه جاری شدیم و دریایی پذیرایی...

...

اربعین 93 در کربلا و در راه های پیاده روی اش در قدم به قدم و گوشه به گوشه اش ،حرف ها و نکته هایی داشت که هر چند بسیاری از آن ها مغفول مانده بود ولی اگر تمام رسانه های دنیا با برترین ترفندها و آخرین تکنولوژی رسانه ای هم قصد به تصویر کشیدن تمام ابعاد و زوایای این همایش عظیم را داشتند باز کم می آوردند.

اصلا چطور کسی می تواند این رابطه ی نامنطقی و تنها عاشقانه ی بین سختی ها و شیرینی ها،دردهای عمیق و لذت های مشعوف،ازدحام دیوانه کننده جمعیت و آرامش قلبی در این سفر را به جامانده ها ابراز کند.

...

در گوشه ای از راه و در کنار موکبی که سایه ی ستون 650 بر سرش افتاده است اندکی می نشینم تا هم خستگی راه را کمی خسته کنم و هم کمی این سیل خروشان مشتاقان را به نظاره بنشینم.نظاره سیل جمعیتی که به سمت قبله ی دل هایشان حرکت می کنند واقعا دیدن دارد،و چه شورانگیزتر می شود این نظاره اگر لحظه ای پیش خودت تصور کنی این جمعیت دارد به سوی امام زمانشان برای بیعت کردن می رود.

انرژی جمعیت تمام شدنی نیست و همچنان هر چقدر بیشتر راه می روند و خسته تر می شوند چون به حرم نزدیکتر می شوند و شوق بیشتر می شود انرژی نیز سیر صعودی می گیرد و ای کاش این دشمن بیچاره ما نیز می فهمید (که اگر واقعا به دنبال منشاء خطر است) باید به جای واکاوی در انرژی هسته ای ما که به جایی هم نمی رسد در "هسته ی انرژی" ما یعنی حسین علیه اسلام بیشتر واکاوی و تحقیق کند.چرا که خطر در فرهنگ عاشورایی ماست.

...

آنها که پس از گذشت 14 قرن از ظهور دین مبین اسلام و هزاران نشانه و دلیل و توجیه عقلانی هنوز به دنبال معجزه ای برای گرویدن قلبی به این آیین می گردند بدانند معجزه شاخ و دم ندارد ،معجزه قرن چهاردهم حضور بیش از بیست میلیون انسان آزاده است که بدون هیچ چشم داشتی از سراسر سیاره ی خاکی به زیارت امامی می آیند که تنها حرفش این بود که بیاییم در این دو روز دنیا بندگی خدا کنیم.



موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۹/۳۰
محمد حاجیان