حیات خلوت

دست نوشته های یک دانشجو

حیات خلوت

دست نوشته های یک دانشجو

حیات خلوت

مدتی ست یاد گرفته ام با واژه ها بازی کنم،سر به سرشان بگذارم،پیچ و تابشان بدهم.حتی گاهی با آنها قایم موشک بازی میکنم و احساسم را پشت رنگ و لعابشان پنهان میکنم تا آنها مدام در جستجوی من احساسم را فریاد بزنند ...
این دست نوشت ها همه بازی ودست گرمی ست برای نویسنده شدن؛مطمئنم روزی که نویسنده خوبی شدم تازه میفهمم این واژه ها بودند که یک عمر مرا به بازی گرفته اند
آن وقت من میمانم و یک قلم تمام شده و یک کتابخانه پر از تنهایی،گوشه ی حیات خلوت دلم...!
.............
برداشت مطالب این وب با ذکر منبع بلامانع است.

طبقه بندی موضوعی

دريافت کد :: صداياب

۵ مطلب در مرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

هر روز چشم هایم پشت یک جفت ویترین شیشه ای کثیف

دنیا را مکدر ،خش خشی و خاک گرفته می دید...

وقتی

با دستمال سفید مخصوصش،عینکم را پاک پاک تمیز کردم؛ و دوباره به چشم زدم

پشت یک جفت ویترین شیشه ای تمیز

این بار دنیا را ،به طور شفاف و واضح

مکدرتر و خاک گرفته تر دیدم!!!



پ ن:تکیه کلام یکی از رفقا با لهجه خوزستانی به دوستان عینکی:حیف این چشما نیست گذاشتی پشت ویترین!

پ ن ۲ : دست نوشته ای بود قدیمی در یکی از دفتر هایم

پ ن

۳۱ مرداد ۹۲ ، ۰۳:۳۱
محمد حاجیان

شب بود، با یکی از رفیقام تو یه خیابون نسبتا تاریک و خلوت حرکت میکردیم.تقریبا تند می رفت...

داشتیم در مورد ماه رمضون و روزه هاش بحث میکردیم.کم کم حرف رسید به اینجا که آدم باید به فکر ثواب و توشه راه آخرتش باشه.تو این ماه رحمتم که کار خیر فت و فراوونه،تازه ثوابشم چند برابره...

همینطور که داشتیم حرف میزدیم یه دفعه چشممون خورد به یه پیرزنی که لب جاده ایستاده بود و داشت به نشونه ایستادن ماشین دست تکون میداد.سرعت نسبتا بالا و رنگ چادر مشکی زن تو اون سیاهی شب موجب شد اونو خیلی دیر ببینیم و به اصطلاح ردش کنیم.

کمی که جلوتر رفتیم،یدفعه به هم یه نگاه معناداری کردیم...رفیقم زد رو ترمز و دنده عقب گرفت.

رسیدیم به اون پیرزن،بهش گفتم :کجا میری مادر؟

با عصای دستش به انتهای خیابون اشاره کرد و گفت:دو تا خیابون بالاتر

گفتم: بیا بالا

سوار شد،تو راه یکسر داشت دعامون میکرد.چند دقیقه ای زیاد طول نکشید که به مقصد مورد نظرش رسیدیم.پیاده شد و باز با زبان خیر و دعاگونه ازمون تشکر کرد و رفت.

به دوستم گفتم:عجب! اینم از ثواب و کار خیر که ازش حرف میزدی و دنبالش بودی.

دوستم گفت:آره ولی بنظرت اگه رسوندن یه پیرزن تنها تو این خیابون خلوت و این شب تار هیچ ثوابی ام نداشت ما اونو نمی رسوندیم!!؟؟

...

بعد یه فکری کردم و پیش خودم گفتم شاید اگه ملاک همه ی آدم ها برا انجام کارهاشون وجدان و در نظرگرفتن خدا بود ،دنیا برای زندگی جای خیلی قشنگی تری میشد.اصلا میشد دنیای عشق


حدیث نوشت:

امام علی:

(( إن قوما عبدوالله رغبه فتلک عباده التجار وإن قوما عبدوالله رهبه فتلک عباده العبید و إن قوما عبدوالله شکرا فتلک عباده الاحرار))

همانا گروهی خدای را به انگیزه پاداش می پرستند ، این عبادت تجار است و گروهی او را از ترس می پرستند، این عبادت بردگان است و گروهی او را از روی سپاسگزاری می پرستند و این پرستش آزادگان است.))


سوال نوشت: نمیدونم اگه کلا کارهای خوب ثواب نداشت و کارهای بد هم عقاب نداشت،وضعیت ها مون چطوری بود!؟

نظر شما چیه....؟



۳۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۲ ، ۰۲:۲۵
محمد حاجیان
با تنفیذ ریاست جمهوری آقای روحانی توسط مقام معظم رهبری؛ بطور رسمی بهار دوره ی یازدهم دولت شروع بکار کرد و دوران 8ساله ی دولت خدمتگذار به سر منزل مقصود رسید.
این روزها مراسمات سیاسی انتخابات،اعلام نتیجه،تنفیذ و تحلیف و...دارد به خوبی برگزار می شود ولی هنوز بسیاری از سولات اساسی ومهمی که ریشه در 4 سال پیش دارد همچنان بی پاسخ مانده است مثلا این که؛وقتی بنا به قرار همیشگی میشود همه چیز ،خیلی خوب و بی شائبه پیش رود ،پس آن همه دغدغه و اعتراض و آتشی که 4 سال پیش شعله هایش تا اعتقادات دینی مردم هم زبانه کشید  بخاطر چه بود؟

این انتخابات با انتخابات قبلی چه تفاوتی داشت که در سال 88 انقدر پذیرش شکست برای برخی دشوار بود؟
چرا بعد از اثبات دروغ گویی فتنه گران و مدعیان تقلب و حسن نیت دولت دهم در اجرای انتخابات هیچ فریب خورده ای حاضر به معذرت خواهی از آن دولت و مردم نشد؟
آیا هنوز بهترین وقت محاکمه و مجازات کسانی که اعتقادت و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را به بازی گرفتند همچنان نرسیده است؟
چرا وقتی مشخص شد سرنوشت انتخابات به هر نحوی میشود رقم بخورد در مقابل سکوت ارزشمند اصولگرایان در این انتخابات هیچ تقدیری که از آنها به عمل نیامد بعضا مورد کنایه نیز قرار گرفتند!؟
(در حالی که برای به دور دوم کشیده شدن انتخابات و احتمال رقم خوردن نتیجه ای دیگر تنها ابطال چند هزار رای کافی بود!)
به هر حال روز های خوب در حال سپری شدن است و امید می رود در دولتی که با شعار تدبیر و امید روی کار آمده تدبیری اندیشیده شود که با رویکردی شفاف ومطمئن این سوالات پاسخ بگیرد .


۳۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۲ ، ۱۷:۲۶
محمد حاجیان



جوشن کبیر که خوانده ای؟!!!

این روزها تمام امیدم را در این جمله خلاصه کرده ام

تا از سر زدن به دیوار تنهایی سر باز زنم.


"یا رفیق من لا رفیق له"

"ای رفیق کسی که برایش رفیقی نمانده است"






۱۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۲ ، ۰۳:۱۵
محمد حاجیان

همیشه وقتی هلال ماه رمضان قرص میشه  هلال لبخند رو لبام میشنه و دلم قرص میشه که همینطور که این نیمه ی ماه رو با توفیق روزه به پایان رسوندم نیمه ی دومش هم با برکت و نشاط انشالله به پایان می رسونم.

و همیشه قرص دلچسب وقشنگ ماه رمضان یک نوید و برکت خاص داشته،برکتی با عطر و بوی میلاد کریم اهل بیت.

ولی امسال من در میلاد مبارک و شور انگیز این امام کریم مدام ذهنم به سوی مرقد خاکی ایشان در بقیع و سفر چند ماه پیشم به آنجا پر می کشد.راستش اسم بقیع که می آید آدم بی هوا ، هوای دلتنگی و غربت می گیرد.

بعد سفر نشد از خاطراتش بنویسم ولی الان میخواهم چند خطی از بقیع بگویم....

دلت را خوش کرده ای که اگر ضریح و بارگاهی در بقیع نیست حداقل چهار قبر خاکی نشانت می دهند و پایش می نشینی و خلوتی جانانه برمی گزینی.ولی وقتی وارد بقیع می شوی پشت زنجیرهای گره در گره در فاصله ای دورادور که گویا فاصله ی بین وصل و حسرت است قبوری می بینی که تا تمرکز نکنی نمی توانی چهار قبر ائمه را با نگاه های نگرانت پیدا کنی.

آنجا بود که ناخواسته یاد این مصرع  غم انگیز افتادم:

چشم من محو ضریحی که نمی دیدم شد.... 

راستش بقیع بر خلاف تمام مهندسی های دنیا گوشه ندارد،کنج ندارد جایی برای خلوت ندارد

۲۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۲ ، ۰۳:۱۵
محمد حاجیان