حیات خلوت

دست نوشته های یک دانشجو

حیات خلوت

دست نوشته های یک دانشجو

حیات خلوت

مدتی ست یاد گرفته ام با واژه ها بازی کنم،سر به سرشان بگذارم،پیچ و تابشان بدهم.حتی گاهی با آنها قایم موشک بازی میکنم و احساسم را پشت رنگ و لعابشان پنهان میکنم تا آنها مدام در جستجوی من احساسم را فریاد بزنند ...
این دست نوشت ها همه بازی ودست گرمی ست برای نویسنده شدن؛مطمئنم روزی که نویسنده خوبی شدم تازه میفهمم این واژه ها بودند که یک عمر مرا به بازی گرفته اند
آن وقت من میمانم و یک قلم تمام شده و یک کتابخانه پر از تنهایی،گوشه ی حیات خلوت دلم...!
.............
برداشت مطالب این وب با ذکر منبع بلامانع است.

طبقه بندی موضوعی

دريافت کد :: صداياب

۴ مطلب در اسفند ۱۳۹۲ ثبت شده است

این روزها اگر وقت کردی جیب هایت را خالی خالی کن و بدون هیچ پولی برای خرید سری به بازار بزن. بازار شب عید واقعا دیدنی ست.
به بازار برو و به جای اینکه به فکر خرید باشی و به اجناس و کالا ها نگاه کنی تنها به مردم نگاه کن،به فروشنده ها که برای جذب مشتری دست به هر ترفند و روش (و گاهاٌ نیرنگی) می زنند و حتی گاهی برای ربودن مشتری ازچنگ دیگر فروشندگان با یکدیگر مشاجره و بحث می کنند.
به مشتری ها نگاه کن،به بچه ها و زنانی که چشمشان هر چه را می بیند می خواهد.
به مردانی که تنها دغدغه و استرس خریدشان کفاف دادن پول جیبشان است.به آنها که سخت مشغول چانه زدن هستند.
به همه نگاه کن،به شلوغی هایی که تنفس رامشکل می کند،به هیاهوی که برای هیچ است،به حساب و کتاب هایی که پشتش هزاران سود و زیان است...
نگاه کن و ببین دنیا و دیدنی هایش چقدر شبیه زرق و برق این بازار هاست
 و چه تامل برانگیز فرمودند امام یازدهم (ع)که:
«الدّنیا سوق ربح قوم و خسر آخرون»
دنیا بازارى است که گروهى سود بردند و گروهى زیانکار شدند.


پی نوشت:

چقدر بی تو جهان مثل جمعه بازار است...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۲ ، ۰۲:۲۱
محمد حاجیان

این روزها که برای بخش رژیم درمانی بیماران زیاد در بیمارستان الزهرا سروکار داریم به عینه می بینم که هرچند ستون اصلی کار بالینی بیمارستان تکیه بر شانه های پرستاران دارد ولی در یک دیدگاه عام و غیر منصفانه همه چیز به نام پزشکان تمام می شود.

این در حالی ست که در بیمارستان ها می شود به راحتی پرستارانی را پیدا کرد که چه در عرصه تجربی و بالینی و چه در عرصه علمی قوی تر از پزشکان هستند ولی تنها بخاطر پرستار بودنشان باید حقوقشان نادیده گرفته شود.تا حدی که در بحث معیشت به طور متوسط دریافتی یک پرستار 300 برابر کمتر از پزشکان باشد.

البته این بر کسی پوشیده نیست که حتی در وزارت بهداشت ما نیز پزشک سالاری حاکم بر اکثراولویت بندی ها وتصمیم گیری هاست.که همین باعث شده صدای پرستاران و رشته های پیراپزشکی مثل هوشبری و اتاق عمل به گوش نرسد.و حتی گاهی از پیشرفت و ادامه تحصیل آنها در مقاطع تحصیلات تکمیلی رشته خودشان ممانعت می شود تا رقیبانی برای پزشکان به حساب نیایند.

بگذریم اینها که حرف های یک دانشجوی بیرون از گود هست مطمئنم اگر پای حرف های خودشان بنشینید درد دل های شنیدنی زیادی خواهند داشت.و حتی یک نمونه اش که چند روز پیش خودمان دیدیم پرستاری بود که مورد جسارت لفظی یک بیمار که در حال تعویض پانسمان هایش بود قرار گرفت.بنده خدا گیر بود از بیمار کتک هم بخورد که بلافاصله دست های بیمار را به تخت بستند.و تنها عکس العمل آن پرستار لبخندهای مکرر برای آرام کردن بیمار بود!

...

بهر حال در کنار تمام این سختی ها و تبعیض های آیین نامه ای همین که نامگذاری روز پرستاران همزمان با سالروز میلاد حضرت زینب (س) هست خود زیباترین پاسخ به صبوری و دلسوزی این فرشتگان سفید پوش هست.

http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcT1A1oQTUkoa1B3Pz5zyfszigM7RQkrBR-IP3t5yLXJo99x0yCxhA

پی نوشت1:روز پرستار بر تمامی پرستاران و پرسنل بالینی حوزه ی درمان تبریک.


پی نوشت2:در شماره جدید نشریه ی کوچه مصاحبه ای با خانم دکتر کشوری در مورد رشته پرستاری وسایر رشته های علوم پزشکی انجام داده ایم که خوندنش را به تمامی دانشجوها خصوصا علوم پزشکی ها توصیه می کنم. 

بی ربط نوشت مرتبط: پرستار نیستم ولی پرستارها را دوست دارم :))



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۲ ، ۱۳:۱۲
محمد حاجیان

دریا شدست خواهر و من هم برادرش

شاعرتر از همیشه نشستم برابرش

خواهر! سلام، با غزلی نیمه آمدم

تا با شما قشنگ شود نیم دیگرش

می‌خواهم اعتراف کنم هر غزل که ما

با هم سروده‌ایم جهان کرده از برش

"خواهر زمان زمان برادرکشی است باز

شاید به گوش‌ها نرسد بیت آخرش"

با خود مرا ببر که نپوسد در این سکون

شعری که دوست داشتی از خود رهاترش

دریا سکوت کرده و من حرف می‌زنم

حس می‌کنم که راه نبردم به باورش

دریا! منم همو که به تعداد موج‌هات

با هر غروب خورده بر این صخره‌ها سرش

هم او که دل زده‌ست به اعماق و کوسه‌ها

خون می خورند از رگ در خون شناورش

خواهر! برادر تو کم از ماهیان که نیست

خرچنگ‌ها مخواه بریسند پیکرش

....

محمد علی بهمنی 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۲ ، ۰۲:۰۲
محمد حاجیان

بچه ها حتما شرکت کنید اگه هم شاعر هستین و دوست دارین تو این مراسم شعرتونو بخونین هر چه زودتر نظر خصوصی بذارین یا بهم میل بدین تا اسمتونو رد کنم(البته احتمالا خودم نیستم!)

پ ن:میگن معاون دانشجویی جدید خودش یه پا صاحب سبک تو شعر و شاعریه،خوش بحال ما بعد الورود ها...:))

پ ن :یاد جشن صلا(زمستان 90) بخیــــــــــــــــــــــــر

  1. بی ربط نوشت مرتبط: و ناگهان چقدر زود دیر می شود....
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۲ ، ۱۸:۱۵
محمد حاجیان