حیات خلوت

دست نوشته های یک دانشجو

حیات خلوت

دست نوشته های یک دانشجو

حیات خلوت

مدتی ست یاد گرفته ام با واژه ها بازی کنم،سر به سرشان بگذارم،پیچ و تابشان بدهم.حتی گاهی با آنها قایم موشک بازی میکنم و احساسم را پشت رنگ و لعابشان پنهان میکنم تا آنها مدام در جستجوی من احساسم را فریاد بزنند ...
این دست نوشت ها همه بازی ودست گرمی ست برای نویسنده شدن؛مطمئنم روزی که نویسنده خوبی شدم تازه میفهمم این واژه ها بودند که یک عمر مرا به بازی گرفته اند
آن وقت من میمانم و یک قلم تمام شده و یک کتابخانه پر از تنهایی،گوشه ی حیات خلوت دلم...!
.............
برداشت مطالب این وب با ذکر منبع بلامانع است.

طبقه بندی موضوعی

دريافت کد :: صداياب
بعد از انصراف آقای عارف موجی در طیف های اصولگرا برای به اجماع رسیدن افتاد که هر چند همچنان با وجود کمتر از 24ساعت تا برگزاری انتخابات ادامه دارد ولی از ظواهر امر مشخص است انگار کسی به این راحتی ها نمی تواند دل از کرسی ریاست بکند یا به ترجمه ی تبلیغاتی اش نمی تواند از حقوق گفتمان خود دست بکشد.....
۲۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۲ ، ۰۳:۰۸
محمد حاجیان

امشب بعد از مشاهده ی مستند یکی از نامزد ها داشتم به این فکر میکردم که آیا به غیر اصلح رای دادن بدتر است یا کلا رای ندادن...!نمیدانم ولی به هر حال نیاییم به اصلح رای دهیم مطمئنا از این دو بدتر است.

این روزها وقتی بعضی از تحلیل های سطحی که ناشی از ظاهربینی حرف های برخی نامزد هاست را میشنوم به خود میگویم خدا کند عمده ی مردم به این مناظرات و مستندهای کاندیدها کمی عمیق تر نگاه کنند.چرا که انصافا برخی از این آقایان در برنامه هایشان دائم دارند عوام فریبی میکنند حرف هایی می زنند که در نگاه اول بسیار خوشایند وگواراست ولی کمی که عمیق میشویم می بینیم چقدر در آنها تزویر و ریا پنهان شده است.و چقدر وعده هایی که کلا پوشالی و آبکی هستند.

یاد سخن مولا می افتم که: "دو چیز برای مردم بسیار جذاب وگوارست:یکی حرفهایی باطل و دومی حرفهایی مخلوط حق و باطل!"

با این حال هر وقت حرف از انتخاب نادرست پیش می آید من قبل از اینکه به یاد زوج های مطلقه و اشتباه مردم در انتخاب بنی صدر و قبل تر از آن در صدر اسلام انتخاب و ترجیح خلفا نسبت به علی  و بسیار نمونه هایی از این دست بیافتم به یاد ابتدای کار یعنی انتخاب آدم وحوا می افتم که چرا آدمی که بی پرده در مقابل معبود سجده گاه فرشتگان شده بود در مقابل تصمیمی نابجا فریب شیطان می خورد و انتخابی نادرست می کند!

شاید این مظلومانه ترین انتخاب نادرست آدمی در تاریخ زندگی بشریت باشد چرا که آدم نه تجربه ای برای انتخاب های نادرست داشت نه شناختی از نیرنگ های فریبنده شیطانی!

نیرنگی به نام تزویر...

و تزویر یعنی زیبا نشان دادن بدی ها،یعنی در لباس دین و تقوا ترویج بی اخلاقی و بی دینی ها،یعنی پنهان کردن خورشید حقایق زیر کاسه واقعیت ها

ولی حالا ما در این پیچ تاریخی زمان هم یک تجربه بلند تاریخی از انتخاب های نادرست داریم هم یک حافظه قوی برای انواع فتنه ها و نیرنگ های شیطانی !

این روزها نوشت:

_ چقدر کفر آدم در میاید وقتی از درد مردم هم استفاده ی تبلیغاتی میشود...


_ آنان که خوش خیالانه دارند این روزها خواب انتخاب می بینند ،بدانند ما در خواب انتخاب نخواهیم کرد!


به روایت لینک: تزویر از زبان مختار

۱۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۲ ، ۰۳:۳۸
محمد حاجیان
تا انتخابات تنها کمتر از 5روز باقی ست وبا این حال بسیارند کسانی که هنوز در انتخاب خود مرددند.والبته عده ای هم مصمم برای آمدن نیستند.
آنها که گمان می کنند با نیامدن خود به هدف خاصی می رسند یا پیام دهن کجی شان را می توانند به مراتب بالاتر برسانند سخت در اشتباهند ولی کسانی که بدون سوظنی با نیامدن خود تنها میخواهند اعتراض شان را به وضعیت اقتصادی وغیره نشان دهند امیدوارم تنها کمی در اندک خود منطقی فکر کنند.چرا که بالاترین شخص در حمهوری اسلامی ایران در سخنرانی بعد از 22بهمن سال 91 در دیدار با مردم تبریزصریح اعلام کرد که حضور حداکثری مردم در راهپیمایی 22 بهمن به معنای رضایتشان به وضعیت فعلی نیست...
اما در مورد آنها که در انتخاب نامزد خود مرددند باید گفت اگر واقعا منصفانه و به قدر کافی تحقیق شده است وسواس لازم نیست چرا که همیشه دوران انتخابات از ترفندهای دشمن سردرگم کردن و شانتاژ و تشنج در اذهان مردم برای انتخاب نامزد مورد نظرشان است.ترفند رسانه ای که حامیان احساساتی برخی کاندیدا نیز در آن بی تاثیر نیستند.
ازطرفی هم نباید فراموش کرد که به قول فرمایش رهبری در 14خرداد امسال "رای به هر یک از این 8کاندیدا رای به جمهوری اسلامی و نظام است"ونباید کسی را به خاطر انتخابش مورد عتاب یا تمسخر یا سرزنش قرار داد.این هشت نفر با خط مشی های متفاوت تایید شدند تا رضایت حداکثری سلایق سیاسی افراد را جلب نمایند.چرا که برای هر کس تعریف و محدوده اصلح متفاوت است.برخی آزاداندیش و بی پروا بودن را وبرخی مقاومت و همت جهادی را...
البته در تشخیص سالم تر وراحت تر فرد اصلح بزرگان و نخبگان سیاسی اصول ومعیارهایی را پیشنهاد کرده اند که انسان را به انتخاب خود مطمئن تر می کند.پاره ای از این اصول را در ادامه مطلب قرار داده ام.
این روزها نوشت:
-حکم ستادی ام که از طرف یکی از کاندیدا صادر شد،دوستی با لبخند گفت:
خرسند باش برای این فردا ومواظب برای آن فردا!
-انشالله این انتخابات هم جزو هیئت اجرایی هستیم،گذرتون خورد بیایید پایگاه انتخاباتی مدرسه آیت الله مهدوی رای بدین ،ما هم از تنهایی در بیاییم...


۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۲ ، ۱۸:۱۶
محمد حاجیان


سلام

ازاینکه مدت نسبتا زیادی نبودم معذرت میخوام،راستش به جز حال وهوای بعد سفر،خرابی رایانه و پیگیری برای اتمام پروژه درسی وهمینطور فعالیت های انتخاباتی در این غیبت بی تاثیر نبود.با این حال انشالله در صورتی که مشکل سرزده ای دوباره پیش نیاد در خدمت هستیم.


۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۲ ، ۱۵:۰۵
محمد حاجیان

سلام،الان ساعت 2 به وقت مکه است.امروز،روز تولد حضرت زهرا روز آخر سفره.الان برا آخرین بار داریم میریم مسجدالاحرام ،ازهمین الان و از همین جا نگران حسرت های بعد سفرم،انشالله نائب الزیاره دوستان به خصوص ملتمسین دعا هستم.

۱۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۳:۲۸
محمد حاجیان

وقتی حرف سفر می شود نمیدانم چرا غربتی سنگین وجودم را فرامی گیرد.شاید این به این خاطر است که همیشه در سفرها در رفتن ها حرف،حرف دل کندن است.دل کندن مسافر از وطن از بستگان از عادت های با آن اُخت گرفته،و البته دل کندن بستگان از مسافر.هر چند همیشه دل کندن ها تلخ نیست ولی هیچ گاه آسان هم نیست.گاهی دل کندن از جان کندن بیشتر روح انسان را می فرساید.

این روز ها که مدام در گوشم واژه های غریب سفر ،رفتن،دل کندن جسمم را می نوازد و روحم را میخراشد.

به روح وفلسفه سفر می اندیشم.اینکه دیر یا زود باید رفت!

با این حال در دل بریدن های سخت سفر اگر مقصدت مطمئن و روشن باشد داستان فرق می کند

چرا که آن روی سکه ِ "رفتن" حکایت شیرین شوق و رسیدن است.

حکایت شیرین تعبیر خواب های شبانگاه....

حکایت شیرین رسیدن به آزادی و سبک بالی فارغ از تعلقات

چرا که به قول شهید آوینی:آزادی رها شدن از تقلید نیست آزادی یعنی رها شدن از تعلق !

......

امیدوارم بتونم تو مدینه یا مکه به اندازه ی یه خطم که شده یه پست کوچیک بذارم.

خودم را اصلا در حدی نمیبینم که شایستگی انتقال دردها و دعاهای بسیاری از دوستانی که التماس دعا داشتند را داشته باشم.ولی به رسم امانت انشالله آنجا یادشان خواهم کرد.

ای کاش زرق و برق مادی و معنوی هر دو دنیا از یادم نبَرد اول و آخر دعاهایم دعای فرج باشد. 

چراکه کنارِِِ یار، خانهِ دلدار دیدن زیباست...

خدانگهدار

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۲ ، ۱۷:۱۳
محمد حاجیان

لحظه ها آروم آروم داره میگذره و من نیز در عمق شوق سفر بیشتر اوج می گیرم. 

امشب،شب شهادت بانوی بی حرم چقدر دوست داشتم مدینه باشم دوست داشتم به هر طریقی می شد این یک هفته فاصله تا سفرم را محو میکردم و خودم را به شهر پیغمبر می رساندم.

از وقتی تاریخ کاروان بندی را اعلام کردند وفهمیدم با فاصله یک هفته شب شهادت را مدینه نیستم دلم بسیار سوخت،ولی حالا بعد از مجلس عزای فاطمه (سلام علیها)خوشحالم که مدینه نیستم.

این رضایت بخاطر حرفهایی دوستانی ست که سال پیش در چنین شبی،مدینه بودند ولی هیچ نشانی از عزای و سوگ فاطمه در شهر فاطمه ندیدند.

با خودم که فکر می کنم می بینم سخت است گوشه نشین هیئت حسین فاطمه باشی و در شهر مادرش نتوانی عقده بگشایی.و سینه ات در حالی که غم فاطمه در خود نهاده ست بی کوچکترین ضرب دستی سفید بماند.

سخت است امشب در مدینه باشی ونتوانی دم بزنی از بزرگترین مظلومیتی که شاهدش در و دیوار وکوچه های مدینه ست ولی امشب در سکوتی سرد و وهم آلود بدون کوچکترین پوشی ازسیاهی ِ ماتم علی دم نمی زنند .

من یقین دارم امشب حتی آسمان مدینه نیز نتوانست چون آسمان شهر ما عقده گشایی کند و ببارد.هر چند این خاصیت شهر مدینه است که بی مهدی عقده در مدینه باز نخواهد شد.

آری،خوب ست امشب مدینه نیستم چرا که من این آرامش بیقراری سوگ فاطمه در شهر خود را ترجیح می دهم بر قرار کاذبی که در مدینه قرار بود پیدا کنم.

....

یک شهر بی نشان، یک قبر بی نشان، تشییع بی نشان

حتی زمان شهادت باز بی نشان

شاید نشانه است که نشانت بی نشانی ست!



به روایت لینک:

دلنوشته ی یک زائر در شب شهادت حضرت فاطمه در مدینه

۱۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۲ ، ۰۰:۲۷
محمد حاجیان


نمی دونم چرا ناخودآگاه با شنیدن خبر باز شدن آب زاینده رود این بیت شعر معروف یکباره در ذهنم جاری شد!

"گر چه آب رفته باز آید به رود .......... ماهی بیچاره اما مرده بود!"

تو این چند مدت شاید هیچ کس مثل کشاورزها از بسته بودن آب ناراحت و نگران نبودند

به قول رفیقم:

"سلامتی باغبونی که زمستونشو بیشتر از بهار دوست داره"

سلامتی تموم کشاورزای که ترک زمین خشک زاینده رود توی کف دستا شون پیداست

سلامتی تموم اقشار زحمت کش

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۲ ، ۱۰:۳۲
محمد حاجیان

ایام نوروز-ساعت 11 شب-پارک ناژوان                                                                         

وقتی صدای جر و بحث چند تن از اراذل اوباش منطقه رو با یک خانواده ی شیرازی که برای مسافرت نوروزی به اصفهان آمده بودند شنید.به خود اجازه نشستن نداد،جلوتر رفت.دعوا بر سر مزاحمت اوباش به دختر این خانواده بود.

غیرتش اجازه نداد مشتی اوباش مست، آسایش و آرامش یک خانواده ی مسافرِ که بی پناه و بی دفاع بودند را بگیرند و او را باکی نباشد.

جلو رفت و به هر طریقی بود مانع ایجاد مزاحمت و تعرض اوباش به آن دختر شد

جلو رفت اما دیگر برنگشت...

با قداره ای از پشت سر کشته شد!


چندی ست مطلب زیبایی با عنوان "همین هایی که زندگی را زیباتر می کنند"در فضای مجازی زیاد به چشم میخورد.(این پست را در ادامه مطلب گذاشته ام)در آن مطلب آدم هایی که بستنی چوبی می لیسند،در خیابان به طور لی لی راه می روند،باعث ترس گنجشک ها نمیشوند و لبخندشان را ازشما دریغ نمیکنند را عامل زیبایی زندگی میداند.
مطلب جالبی بود ولی کاش حواسمان باشد قبل از این آدمها، هستند آدمهایی که ابتدا دنیا را جایی برای زندگی کردن می سازند.چرا که نیاز به امنیت و شئون اجتماعی بسیار ضروری تر و اساسی تر از نیاز به زیبایی اجتماعی و لطافت زندگی ست.
اینها همان هایی هستند که با گذشت از خود راه را برای زیبا کردن زندگی برای بقیه هموار میکنند.
کسانی مثل جوان 19 ساله ای به نام محمد عابدی



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۲ ، ۰۳:۴۳
محمد حاجیان

این روز ها که سریال پایتخت2 ازشبکه یک سیما نظر مخاطبان زیادی را به خود جلب کرده ست

و در کوچه وبازار و حتی مدارس دیالوگهای"نَقیییییییییییی" ، "نهار نخِردیم" ، "حساس نشو"و.... به فراوانی شنیده می شود.روشن است که مهم ترین دلیل این تاثیر گذاری وجذابیت در بین مردم توانمندی و خلاقیت کارگردان این مجموعه یعنی سیروس مقدم است.

مرد 59 ساله ی آبادانی که در بین اهالی هنر معروف است به کارگردانی که کارخانه ی سریال سازی بازکرده ست.چرا که در کارنامه 13 ساله ی کارگردانی خود 27 سریال ساخته است.

در این بین برایم جالب است که سیروس مقدم علی رغم دیگر کارگردان های تلویزیونی با اینکه بیشتر سریال هایش طنز و بقیه نیز با موضوعات اجتماعی و متفاوت به هم می باشد ولی در اکثر قریب به اتفاق سریال هایش همیشه جای ملموس یک بُعد معنوی ومذهبی محفوظ است.

ابعاد معنویی که با اینکه همیشه بخش ویژه ای از زندگی ما را به خود اختصاص میدهد و واقعیتی در روزه مره ماست ولی کمتر در دیگر سریال های صدا و سیما حتی مجموعه های رئال به چشم می خورد.

مثلا یکی از وجه های جالب و معنوی سریال پایتخت با توجه به محوریت طنز ماجرا حمل گنبد و بارگاه در کل مسیر داستان و القا کردن معنویتی ناخودآگاه به مخاطب ست.

یا صحنه هایی چون آدم شدن دزدی با نگاه به گنبد و بارگاه در هنگاه اذان صبح،خواندن خانوادگی نماز صبح در خانه وبیدار کردن یکدیگر و سکانس های مذهبی بسیاری که شاید ارتباط زیادی با موضوع داستان ندارد ولی موجب تلنگرهای بسیار کوچکی به مخاطب در حین دیدن سریال می شود.

این صحنه ها بارها در پرونده سریال های مقدم مثل تا ثریا که کل موضوع سریال مربوط به آسیب هاو معضلات به رباست؛زیر هشت که ماجرای آدم شدن یک تبهکار زندانی ست؛رستگاران که نمایش همسرداری یک زن در اوج عفت وپاکدامنی و... اتفاق افتاده است.

با این حال وقتی حسن نیت یک کارگردان با وجود چنین سریال هایی وهمچنین ساخت فیلم دفاع مقدس "پایی که جاماند"در آینده، که خاطرات یک اسیر ایرانی ست، مشخص می شود انتقاداتی چون اهانت شدن به نام امام علی نقی (علیه سلام) با دیالوگ"نقیییییییییی"بابا پنجلی و تحجر زدگی انسانهای مذهبی مثل خود کارکتر بابا پنجلی تنها در حد یک انتقاد باید باقی بماند،و نباید تهمت به آگاهانه وعمدی بودن این مسائل را به کارگردان نسبت داد.

هر چند به شخصه معتقدم دیالوگ مکرر "نقییییییییی"و به تبع اون به حالت تمسخر بر سر زبان مردم افتادن در سریال پایتخت 1 سال 90 بی تاثیر در ترانه موهن نقی شاهین نجفی نبود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۲ ، ۰۵:۴۴
محمد حاجیان